سلام. اولا خیر مقدم عرض می نمایم خدمت شما پادرای عزیز که فضای نت رو شرمنده فرمودین و تشریف فرما شدین. حالت خوبه اخوی؟ واقعا سوال تامل برانگیزیه! ولی از نظر من عشق انرژی تمام نشدنیه و نیازی به تجدید پذیر یا تجدیدناپذیر بودنش نیست بهتر اینکه تجدید پذیر یا تجدید ناپذیر بودن رو درباره انرژی خودمون در عشق ورزیدن بحث کنیم... البته شما خودت صاحب نظری ...
این مدت گرفتار سهروردی بودم جات خالی کلی به دانشم افزوده شد
سوال : اگه عشق تجدید پذیره پس چرا در بخشیدنش به هم دیگه استخاره میکنیم ؟
شاید منابع تجدید پذیر و تجدید ناپذیر در در علوم باشه وبتوان اونو راحت برای فهم هر سنی جدا کرد ولی واژه عشق که در هیچ علومی دسته بندی نمیشه وهیچ قانونی نداره و هیچ فرمولی هم برای حلش نیست رو به راحتی نمی شه درکش کرد ، خیلی ها حتی تا پایان زندگی اونو درک هم نمی کنند شاید فقط کسانی که اونو درک می کنند یا عاشق می شوند بتوانند جواب آن رو بدهند ،..... شاید باید بعد از عاشق شدن همه دوباره به یک مدرسه بروند ویه درس به نام عشق را بخوانند ودر امتحان پایان سال به این دو سوال پاسخ دهند عشق چیست ؟ آیا تجدید پذیر است یا نه، با ذکر مثال ؟
خوب مگه کار درستی می کنند اونایی که در بخشیدنش استخاره می کنند. مگه هر کاری که همه می کنند درسته ؟ بعدشم من گفتم تجدید پذیری یا ناپذیریش به انرژی برداشتی ما از عشق مربوط می شه و نه به خود منبع عشق چرا که خدا منبع عشقه و اونم تمامی نداره ...
منظور من عشق انسانی و زمینی است
آیا انسان میتونه مثل منبعی تجدید پذیر همواره عشق بورزه ؟
سلام تا اونجا که من میدونم انرژی از بین نمیره و اون انرژی به ظاهر تجدید ناپذیر فقط به نوع دیگه تبدیل شدند و از بین نرفتن... و اما عشق... تا اونجا که من میدونم قیاس عشق که امری معنویست با انرژی که مادی هست خیلی اشتباه هست و درست نیست... عشق و محبت و حتی تنفر که اموری معنوی هستند در صورتی که به دیگران داده شود بیشتر میشوند و بیشتر از اون چیزی که بخشیدیم به خودمون برمیگرده...
پس این سوال رو از تو هم دارم شکیبا جان که چرا در بخشش این نیروی معنوی بهم دیگه دریغ میکنیم ؟
به نظرم یه جور بازی با کلماته نمی شه روش تئوری ریخت منبع انرژی مفهوم فیزیکی داره خارج از فیزیک قابل بحث نیست ولی تو ادبیات که عشق رو بیشتر به آتش تشبیه کردن یعنی نشانه ای از انرژی یا ظهور انرژی انسان رو به کنده یا به تعبیر شما منبع انرژی می شناسن تو ادبیات نه خود عشقو ین بر عکس اونی که تو این تعبیر شما نهفته یعنی انسان منبع انرژیه و اونه که به عشق نیرو می بخشه آتش بیشتر ینی کنده ی خشک تر و مستعد تر
امثال کنده نمیتونه وضع انسان رو روشن کنه به دو علت :
اول . تشبیه انسان به کنده ناخواسته مفهوم تجدید ناپذیر رو القا میکنه و شما هم میتونستی به انسان مثل خورشید نگاه کنی نه کنده یا شمع تمام شدنی
دوم . تعبیر استعداد بیشتر و آتش بیشتر رو من هم موافقم ولی منابع قدیمی تر بهتر آتش میگیرند در حالیکه در انسان جوون ها زودتر و با حرارت تر شعله ور میشند پس .....
به نظر من عشق جز منابع تجدید ناپذیره البته در مواردی که در یک رابطه یا عشق شکست وجود داشته باشه اما در رابطه با بعضی عشق ها مثلا عشق به خدا و یا والدین تجدید پذیره چون با هر بار خطا امکان بازگشت وجود داره
نظر خودت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
قربانت هستی!!!!!!!!!!
نظر من اینه که عشق معامله نیست
وقتی عشق وجود داره خطایی وجود نداره که بازگشتی در کار باشه
سلام پادرا جان ! اولا : مرسی از نظراتت . دوما: بستگی به طرف داره !!!!!!!!!!! بعضی ها مثل جوراب دوست( gf & bf ) عوض میکنن ! ولی بعضی ها مثل من سعی میکنن سال ها با یه نفر بمونن !
نظرت راجع به اینکه سالها با همه جوراب هات بمونی چیه ؟
چندی بود که گذرم به پذیرایی خانه و آن جعبه ی جادویی رنگی نیفتاده بود که یاد سریال حلقه ی سبز افتادم و حقیقتی که تو اون سریال مطرح شد و به دنبالش آزار کارگردانش و پس و پیش نشون دادن قسمت های سریال یک چیز که خیلی برام جالب بود و هم سو با افکارم بود تکامل حسن و عشق او و پرستارش بود که دیگه تحمل پذیرش جسمشون رو نداشتن و ارتباط روحشون رو با جسم تجزیه پذیرو قابل تجدید یا غیر قابل تجدید نمی تونستن بپذیرن و به حقیقت زندگی پیوستن ...
من که اون سریال ذو ندیده ام ولی حرفهای شما بوی مرگ میده نه زندگی
حقیقت زندگی خود زندگیه دوست من چه جسمانی و چه روحانی .....
در جایی خونده بودم عشق یا به دوستی یا به تنفر یا به بی تفاوتی تبدیل میشه اما من کاملا مخالفم عشق همیشه عشقه و تا ابد باقی خواهد ماند خواه زمینی خواه آسمانی برخلاف انرژی هیچگاه تبدیل به حالت دیگر نخواهد شد همیشه در حال افزایش خواهد بود و همیشه در حال تولید...
چرا باید حقیقتی که روحانیه موهبتی به این بزرگی متهم به این بشه که بوی مرگ میده؟! جز اینه که هیچ حد و مرزی در عشق حقیقی وجود نداره؟! جز اینه؟! چرا همیشه به ظاهر نگاه می کنین چرا موشکافانه کلمات رو نمی خونین؟!
شما چرا از سریالی صحبت میکنید که احتمال داره کسی ندیده باشه ؟
فکر میکنم اگر موضوعات عینی و فراگیر رو مطرح کنید که حداقل من هم دیده باشم سوء تفاهم پیش نمیاد
اگر هم منظور شما از پیوستن به حقیقت زندگی مرگ بوده تونسته ام منظورمو خوب بیان کنم چون اصلا اعتقادی به این جور عشق ها ندارم
چرا باید حقیقتی که روحانیه موهبتی به این بزرگی متهم به این بشه که بوی مرگ میده؟! یکم رو این جمله فکر کن اگه منظور از این جمله مرگ و ایناس اون وقت هرچی گفتی قبول...
منظورت رو باز میکنی ؟ حقیقت روحانی یعنی چی ؟ یعنی عشق ؟ یا فنا ؟ یا چی ؟
واقعیت اینه که آدم برای همیشه عاشق بودن باید خیلی درک و فهم به دست بیاره و زیاد بفهمه تا بتونه عواملی رو که باعث میشن گاهی عشق توش کمرنگ بشه رو کنار بزنه... من ایمان دارم که عشق تجدید پذیره یعنی میتونه دوباره زنده بشه ولی هیچ چیزی جاشو پر نمی کنه
1.درباره اینکه چرا در مدرسه از عشق چیزی نمیگن: بشوی اوراق اگر همدرس مایی / که علم عشق در دفتر نباشد
2.من میگم عشق پایان ناپذیره ولی پایان ناپذیریش مثل درخت(گیاه) یا سایر انرژی های تجدیدپذیر میمونه. یعنی اینکه اگه مثلا محیط زیست بیش از حد آلوده بشه دیگه درخت درست نمیشه.عشق هم (از نظر من) همینطوره.یعنی باید ازش محافظت کرد تا آلوده نشه.
3.شایدم من مزرخف! میگم.به هرحال منتظر لگد قدرتمند شما هستیم!
آیا عشق هم مثل درخت و گیاه به عوامل بیرونی بستگی داره ؟ آیا سرچشمه عشق درون انسان نیست ؟ آیا حتما باید معشوقی در دنیای بیرون وجود داشته باشه تا بشه عشق رو بوجود آورد ؟ و در صورت فقدانش عشق از بین میره ؟
تنها کاری که میتونم برای شما بکنم محبت و لبخنده ... لگد قدرتمند کار من نیست
چیزی که مشخصه منبع عشق قلبه منبعی که هم عشق می ده هم می گیره بنابراین عشق نه تموم شدنیه نه تجدید ناپذیر حالا اینکه چرا بعضی ها تو دادن و پذیرفتن عشق کوتاهی می کنن به دلیل حماقت نیست شاید به دلیل پرده هایی هست که دور قلبشون کشیدن که مانع دادن و رسیدن عشق می شن ، این پرده حنس های مختلفی داره ،گاهی قدرت نفوذ عشق این پرده رو از بین می بره که به نظر من عشق خالص قوی ترین نوع عشقه ، گاهی هم جنس پرده خیلی قویه مثلا غرور یه پرده ی قویه ، هر کسی خودش بهتر می تونه بفهمه پرده های دور قلبش چه جنسیه. به هر حال می تونی صبح که از خواب بلند می شی پرده های قلبتو بدی کنارو بگی من آماده ی دادن و گرفتن عشقم، البته این کار شجاعت زیادی می خواد کسی که به این مرحله از زندگی می رسه آدم بزرگیه ، البته این نظر منه.
مرسی یارا جان نظر متفاوتی بود .....
فقط نمیدونم استفاده از واژه قوی برای عشق درسته یا نه ؟ چون عشق قدرت رو زایل میکنه و به نظرم خودش از جنس قدرت نیست
معلومه که عشق به عوامل بیرونی(البته باید دید که منظور ها از این کلمه یکسان هست یا نه) بستگی داره.اینکه سرچشمه عشق درون انسانه درست. ولی اصلا دلیل نمیشه که به ع.ب بستگی نداشته باشه. مثلا یه رودخونه برای آلوده شدن نیاز نداره که حتما از نقطه شروع(سرچشمه) آلوده بشه.از هر جایی میشه اونو به گند کشید. چی میگی ای لبخند پر مهر؟؟؟؟!!!!
به نظرم مقایسه رودخونه با عشق جالب نیست .... نشبیه اش به دریا درست تره چون اگه راست میگی همه دریا رو آلوده کن !
بعدش هم من دارم راجع به منبع انرژی صحبت میکنم نه چگوگی خراب و ناقص کردن انرژی های محدود و تموم شدنی
سوال من اینه که چرا دریا و خورشید و باد خسیس بازی در نمیارند ؟!
سلام پادرای عزیز در پاسخ به سوالت باید بگم که تنها کسانی در بخشش نیروی معنوی عشق به دیگران خساست میورزدند و یا در قبالش عوض میخوان که هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده باشن...اینو دیروز تو کتاب چگونه چیزهایی رو که میخواهیم رو به دست آوریم خوندم و به نظرم خیلی درست اومد...
من این اقدام شما رو محکوم میکنم.خودت در جواب دوتا کامنت قبلیم پرسیدی که (آیا عشق به عوامل بیرونی بستگی داره) یا حداقل به کنایه نظرتو گفتی.حالا میگی سوال یه چیز دیگس؟! کلک رشتی؟! راستی برای وجود عشق لازم نیس که معشوقی در دنیای بیرون وجود داشته باشه ولی بازهم دلیلی بر رد نظر من وجود ندارم(حداقل من نمیبینم!)
باهات در مثال از عوامل بیرونی موافق نیستم .... شاید چون عوامل بیرونی کوچیک رو برای یه موجودیت بزرگ مثال آوردی
هرچند در کل با بیرونی دیدن عشق موافق نیستم
شما میتونی منتظر ظهور عشق بشینی ولی من اهل انتظار نیستم .... من خلقش میکنم چون در خودم توان آفرینش سراغ دارم
تو چرا من هر چی می گم جدی میگیری ؟ تا حالا مگه کسی باهات شوخی نکرده ؟
شمارو جدی میگیرم ؟ شوخی میکنی !!
سوده
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1389 ساعت 03:20 ق.ظ
به نظر منم تجدید پذیره .
عشق پاک خوبه و به نظر من اگه زندگی بدون لطف و ابراز علاقه باشه که خسته کننده میشه . پس باید این دو روز عمر هم برای خودمون و هم برای دیگران لذت بخش کنیم. شاد باشید
پادرا یعضی وقتا حس میکنم میشینی کارتونای والت دیزنی رو نگاه میکنی بعد میای پیامای اخلاقیشو میگی.خب الان در همه جا میگن (و خیلی هم تابلو اه) که باید عشق رو به اصطلاح آفرید.مثلا این دخترای خنگو نشون میدن که منتظرن یه شاهزاده رویایی بیاد برشون داره ببره.لطفا شعاری حرف نزن.((مرتیکه فکر کرده فرمانروای کل کیهانه که میگه چطوری حرف بزن!!! )) پس میتونم به این نتیجه برسم که تو عشق رو به هیچ وجه بیرونی نمیدونی؟(البته همونطور که مستحظر هستی لازم نیست بگیم که میتونه تحت تاثیر همزمان عوامل بیرونی و درونی باشه.) راستی اونی هم که آرمین گفت شوخی بود.متوجه روحیه طنزپردازش شدی حتما. به هرحال هیچی حتی اختلاف نظر جلوی دوستی رو نمیگیره.
من نمیدونم منتظر یه عشق آرمانی نشستن چه ارتباطی با آفرینش عشق داره ؟ چرا شعار ؟ اتفاقا کاملا عمکردی و روش مند حرف میزنم .... حداقل تجربه خودم بوده (بخون پست های قبلیمو)
والت دیسنی هم بحث خودشو از عشق داره که هیچکدوم از موارد بحث شده نبوده . اگه خواستی راجع به اونهم بحث میکنیم
بله من عشق رو درونی میبینم و به نظرم خیلی ها که از عشق ورزیدن ناتوانند هنوز نتونستند این نیرو رو درونشون پیدا کنند و درنتیجه بنا به فرمایش شما مثل دخترهای خنگ منتظر بقیه میمونند
سلام وبتون خیلی قشنگه .درباره سوالتون هم باید بگم که عشق تجدیدپذیر نیست. لطفا به من هم سر بزنید. خوشحال میشم اگه تبادل لینک کنیم اگه مایل بودیدید اطلاع بدید. [گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام. اولا خیر مقدم عرض می نمایم خدمت شما پادرای عزیز که فضای نت رو شرمنده فرمودین و تشریف فرما شدین. حالت خوبه اخوی؟
واقعا سوال تامل برانگیزیه! ولی از نظر من عشق انرژی تمام نشدنیه و نیازی به تجدید پذیر یا تجدیدناپذیر بودنش نیست بهتر اینکه تجدید پذیر یا تجدید ناپذیر بودن رو درباره انرژی خودمون در عشق ورزیدن بحث کنیم...
البته شما خودت صاحب نظری ...
این مدت گرفتار سهروردی بودم جات خالی کلی به دانشم افزوده شد
سوال : اگه عشق تجدید پذیره پس چرا در بخشیدنش به هم دیگه استخاره میکنیم ؟
خوب اول باید دید اصلا منبع هستش یا نه ؟
بلخره منبعه یا ابزاره یا هدفه ؟
تعریفمون از این عنصر باعث خیلی بحث هاست
من هنوز خودم دارم فک می کنم و فعلا نظری ندارم اما یکی از دوستام که بهش گفتم می گه خودش یه پا آب و خاکه لا مصب D: پس تجدید پذیره :دی
بادرود
شاید منابع تجدید پذیر و تجدید ناپذیر در در علوم باشه وبتوان اونو راحت برای فهم هر سنی جدا کرد
ولی واژه عشق که در هیچ علومی دسته بندی نمیشه وهیچ قانونی نداره و هیچ فرمولی هم برای حلش نیست رو به راحتی نمی شه درکش کرد ، خیلی ها حتی تا پایان زندگی اونو درک هم نمی کنند شاید فقط کسانی که اونو درک می کنند یا عاشق می شوند بتوانند جواب آن رو بدهند ،..... شاید باید بعد از عاشق شدن همه دوباره به یک مدرسه بروند ویه درس به نام عشق را بخوانند ودر امتحان پایان سال به این دو سوال پاسخ دهند عشق چیست ؟ آیا تجدید پذیر است یا نه، با ذکر مثال ؟
پایدار باشید
این همه پشتک واروو زدی ولی آخر نظرتو نگفتی
سوال منو با سوال جواب نده گل پسر
درود. عشق از منابع تجدیدپذیره ولی پایان ناپذیر (مثل خورشید). دوست خوبم آپم. منتظر حضور گرمت هستم.
خوب مگه کار درستی می کنند اونایی که در بخشیدنش استخاره می کنند. مگه هر کاری که همه می کنند درسته ؟ بعدشم من گفتم تجدید پذیری یا ناپذیریش به انرژی برداشتی ما از عشق مربوط می شه و نه به خود منبع عشق چرا که خدا منبع عشقه و اونم تمامی نداره ...
منظور من عشق انسانی و زمینی است
آیا انسان میتونه مثل منبعی تجدید پذیر همواره عشق بورزه ؟
سلام
تا اونجا که من میدونم انرژی از بین نمیره و اون انرژی به ظاهر تجدید ناپذیر فقط به نوع دیگه تبدیل شدند و از بین نرفتن...
و اما عشق...
تا اونجا که من میدونم قیاس عشق که امری معنویست با انرژی که مادی هست خیلی اشتباه هست و درست نیست...
عشق و محبت و حتی تنفر که اموری معنوی هستند در صورتی که به دیگران داده شود بیشتر میشوند و بیشتر از اون چیزی که بخشیدیم به خودمون برمیگرده...
پس این سوال رو از تو هم دارم شکیبا جان که چرا در بخشش این نیروی معنوی بهم دیگه دریغ میکنیم ؟
این کلامت در عمل هم همین رو نشون میده ؟
بله. به نظر من می تونه. البته به نظر من عشق ورزیدن واقعی به یه نفر در مرور زمان بیشتر و بیشتر میشه و عشق با سرعت بیشتری تجدید می شه
به نظرم یه جور بازی با کلماته
نمی شه روش تئوری ریخت
منبع انرژی مفهوم فیزیکی داره خارج از فیزیک قابل بحث نیست
ولی تو ادبیات که عشق رو بیشتر به آتش تشبیه کردن
یعنی نشانه ای از انرژی یا ظهور انرژی
انسان رو به کنده یا به تعبیر شما منبع انرژی می شناسن تو ادبیات نه خود عشقو
ین بر عکس اونی که تو این تعبیر شما نهفته
یعنی انسان منبع انرژیه و اونه که به عشق نیرو می بخشه
آتش بیشتر ینی کنده ی خشک تر و مستعد تر
امثال کنده نمیتونه وضع انسان رو روشن کنه به دو علت :
اول . تشبیه انسان به کنده ناخواسته مفهوم تجدید ناپذیر رو القا میکنه
و شما هم میتونستی به انسان مثل خورشید نگاه کنی نه کنده یا شمع تمام شدنی
دوم . تعبیر استعداد بیشتر و آتش بیشتر رو من هم موافقم ولی منابع قدیمی تر بهتر آتش میگیرند در حالیکه در انسان جوون ها زودتر و با حرارت تر شعله ور میشند پس .....
من موافق نیستم گفتم تو ادبیات اینجوریه
کنده نهال رسیده و چژخته است نه نهال پیر ( البته تو این تعبیر )
سلام پادرا جان
به نظر من عشق جز منابع تجدید ناپذیره البته در مواردی که در یک رابطه یا عشق شکست وجود داشته باشه اما در رابطه با بعضی عشق ها مثلا عشق به خدا و یا والدین تجدید پذیره چون با هر بار خطا امکان بازگشت وجود داره
نظر خودت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟
قربانت هستی!!!!!!!!!!
نظر من اینه که عشق معامله نیست
وقتی عشق وجود داره خطایی وجود نداره که بازگشتی در کار باشه
عشق خودش معیاره
سلام پادرا جان !
اولا : مرسی از نظراتت .
دوما: بستگی به طرف داره !!!!!!!!!!!
بعضی ها مثل جوراب دوست( gf & bf ) عوض میکنن !
ولی بعضی ها مثل من سعی میکنن سال ها با یه نفر بمونن !
نظرت راجع به اینکه سالها با همه جوراب هات بمونی چیه ؟
من دنبال این طرح نو از عشقم !
چندی بود که گذرم به پذیرایی خانه و آن جعبه ی جادویی رنگی نیفتاده بود که یاد سریال حلقه ی سبز افتادم و حقیقتی که تو اون سریال مطرح شد و به دنبالش آزار کارگردانش و پس و پیش نشون دادن قسمت های سریال یک چیز که خیلی برام جالب بود و هم سو با افکارم بود تکامل حسن و عشق او و پرستارش بود که دیگه تحمل پذیرش جسمشون رو نداشتن و ارتباط روحشون رو با جسم تجزیه پذیرو قابل تجدید یا غیر قابل تجدید نمی تونستن بپذیرن و به حقیقت زندگی پیوستن ...
من که اون سریال ذو ندیده ام ولی حرفهای شما بوی مرگ میده نه زندگی
حقیقت زندگی خود زندگیه دوست من چه جسمانی و چه روحانی .....
خب مثلا فرض کن عشق پایانپذیره.حالا دونستن یا ندونستنش به چه دردی میخوره؟
آفرین سوالت به موقع بود
اگه پایان پذیر باشه نباید به کسی عشق ورزید چون تموم میشه دیگه ... کاری که اکثر آدمها انجام میدهند
و سوال من اینه که اگه پایان ناپذیر باشه چرا از بخشش عشق بهم دیگه دریغ میکنیم ؟
خسیس بازی در منابع تجدیدپذیر حماقت معنی میده ....
در جایی خونده بودم عشق یا به دوستی یا به تنفر یا به بی تفاوتی تبدیل میشه اما من کاملا مخالفم
عشق همیشه عشقه و تا ابد باقی خواهد ماند خواه زمینی خواه آسمانی
برخلاف انرژی هیچگاه تبدیل به حالت دیگر نخواهد شد
همیشه در حال افزایش خواهد بود و همیشه در حال تولید...
مرسی
حرفت خیلی بزرگ بود
چرا باید حقیقتی که روحانیه موهبتی به این بزرگی متهم به این بشه که بوی مرگ میده؟!
جز اینه که هیچ حد و مرزی در عشق حقیقی وجود نداره؟! جز اینه؟!
چرا همیشه به ظاهر نگاه می کنین چرا موشکافانه کلمات رو نمی خونین؟!
شما چرا از سریالی صحبت میکنید که احتمال داره کسی ندیده باشه ؟
فکر میکنم اگر موضوعات عینی و فراگیر رو مطرح کنید که حداقل من هم دیده باشم سوء تفاهم پیش نمیاد
اگر هم منظور شما از پیوستن به حقیقت زندگی مرگ بوده تونسته ام منظورمو خوب بیان کنم چون اصلا اعتقادی به این جور عشق ها ندارم
چرا باید حقیقتی که روحانیه موهبتی به این بزرگی متهم به این بشه که بوی مرگ میده؟!
یکم رو این جمله فکر کن اگه منظور از این جمله مرگ و ایناس اون وقت هرچی گفتی قبول...
منظورت رو باز میکنی ؟
حقیقت روحانی یعنی چی ؟ یعنی عشق ؟ یا فنا ؟ یا چی ؟
واقعیت اینه که آدم برای همیشه عاشق بودن باید خیلی درک و فهم به دست بیاره و زیاد بفهمه تا بتونه عواملی رو که باعث میشن گاهی عشق توش کمرنگ بشه رو کنار بزنه... من ایمان دارم که عشق تجدید پذیره یعنی میتونه دوباره زنده بشه ولی هیچ چیزی جاشو پر نمی کنه
1.درباره اینکه چرا در مدرسه از عشق چیزی نمیگن:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی / که علم عشق در دفتر نباشد
2.من میگم عشق پایان ناپذیره ولی پایان ناپذیریش مثل درخت(گیاه) یا سایر انرژی های تجدیدپذیر میمونه. یعنی اینکه اگه مثلا محیط زیست بیش از حد آلوده بشه دیگه درخت درست نمیشه.عشق هم (از نظر من) همینطوره.یعنی باید ازش محافظت کرد تا آلوده نشه.
3.شایدم من مزرخف! میگم.به هرحال منتظر لگد قدرتمند شما هستیم!
آیا عشق هم مثل درخت و گیاه به عوامل بیرونی بستگی داره ؟
آیا سرچشمه عشق درون انسان نیست ؟
آیا حتما باید معشوقی در دنیای بیرون وجود داشته باشه تا بشه عشق رو بوجود آورد ؟ و در صورت فقدانش عشق از بین میره ؟
تنها کاری که میتونم برای شما بکنم محبت و لبخنده ... لگد قدرتمند کار من نیست
چیزی که مشخصه منبع عشق قلبه منبعی که هم عشق می ده هم می گیره بنابراین عشق نه تموم شدنیه نه تجدید ناپذیر
حالا اینکه چرا بعضی ها تو دادن و پذیرفتن عشق کوتاهی می کنن به دلیل حماقت نیست شاید به دلیل پرده هایی هست که دور قلبشون کشیدن که مانع دادن و رسیدن عشق می شن ، این پرده حنس های مختلفی داره ،گاهی قدرت نفوذ عشق این پرده رو از بین می بره که به نظر من عشق خالص قوی ترین نوع عشقه ، گاهی هم جنس پرده خیلی قویه مثلا غرور یه پرده ی قویه ، هر کسی خودش بهتر می تونه بفهمه پرده های دور قلبش چه جنسیه.
به هر حال می تونی صبح که از خواب بلند می شی پرده های قلبتو بدی کنارو بگی من آماده ی دادن و گرفتن عشقم، البته این کار شجاعت زیادی می خواد کسی که به این مرحله از زندگی می رسه آدم بزرگیه ، البته این نظر منه.
مرسی یارا جان نظر متفاوتی بود .....
فقط نمیدونم استفاده از واژه قوی برای عشق درسته یا نه ؟
چون عشق قدرت رو زایل میکنه و به نظرم خودش از جنس قدرت نیست
منم با نظر فرشید موافقم (البته با 1 و 2 )
راستی پادرا یه سری ابزار کشنده من و فرشید توت پیدا کردیم جدیدا باید ازت فاصله بگیریم :(
یعنی محبت انقدر کشنده است ؟
معلومه که عشق به عوامل بیرونی(البته باید دید که منظور ها از این کلمه یکسان هست یا نه) بستگی داره.اینکه سرچشمه عشق درون انسانه درست. ولی اصلا دلیل نمیشه که به ع.ب بستگی نداشته باشه. مثلا یه رودخونه برای آلوده شدن نیاز نداره که حتما از نقطه شروع(سرچشمه) آلوده بشه.از هر جایی میشه اونو به گند کشید.
چی میگی ای لبخند پر مهر؟؟؟؟!!!!
به نظرم مقایسه رودخونه با عشق جالب نیست .... نشبیه اش به دریا درست تره چون اگه راست میگی همه دریا رو آلوده کن !
بعدش هم من دارم راجع به منبع انرژی صحبت میکنم نه چگوگی خراب و ناقص کردن انرژی های محدود و تموم شدنی
سوال من اینه که چرا دریا و خورشید و باد خسیس بازی در نمیارند ؟!
:دی
سلام پادرای عزیز
در پاسخ به سوالت باید بگم که تنها کسانی در بخشش نیروی معنوی عشق به دیگران خساست میورزدند و یا در قبالش عوض میخوان که هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده باشن...اینو دیروز تو کتاب چگونه چیزهایی رو که میخواهیم رو به دست آوریم خوندم و به نظرم خیلی درست اومد...
ممنونم شکیبا جان ...
منم باهات موافقم
تو فک می کنی نیس ؟
محبت مثل نور برای تاریکی و اهل خشم کشنده است و برای اهل نور زندگی بخشه
حالا برای شما کشنده است یا زندگی بخش ؟
من این اقدام شما رو محکوم میکنم.خودت در جواب دوتا کامنت قبلیم پرسیدی که (آیا عشق به عوامل بیرونی بستگی داره) یا حداقل به کنایه نظرتو گفتی.حالا میگی سوال یه چیز دیگس؟! کلک رشتی؟!
راستی برای وجود عشق لازم نیس که معشوقی در دنیای بیرون وجود داشته باشه ولی بازهم دلیلی بر رد نظر من وجود ندارم(حداقل من نمیبینم!)
باهات در مثال از عوامل بیرونی موافق نیستم .... شاید چون عوامل بیرونی کوچیک رو برای یه موجودیت بزرگ مثال آوردی
هرچند در کل با بیرونی دیدن عشق موافق نیستم
شما میتونی منتظر ظهور عشق بشینی ولی من اهل انتظار نیستم .... من خلقش میکنم چون در خودم توان آفرینش سراغ دارم
تو چرا من هر چی می گم جدی میگیری ؟ تا حالا مگه کسی باهات شوخی نکرده ؟
شمارو جدی میگیرم ؟ شوخی میکنی !!
به نظر منم تجدید پذیره .
عشق پاک خوبه و به نظر من اگه زندگی بدون لطف و ابراز علاقه باشه که خسته کننده میشه . پس باید این دو روز عمر هم برای خودمون و هم برای دیگران لذت بخش کنیم.
شاد باشید
پادرا یعضی وقتا حس میکنم میشینی کارتونای والت دیزنی رو نگاه میکنی بعد میای پیامای اخلاقیشو میگی.خب الان در همه جا میگن (و خیلی هم تابلو اه) که باید عشق رو به اصطلاح آفرید.مثلا این دخترای خنگو نشون میدن که منتظرن یه شاهزاده رویایی بیاد برشون داره ببره.لطفا شعاری حرف نزن.((مرتیکه فکر کرده فرمانروای کل کیهانه که میگه چطوری حرف بزن!!! ))
پس میتونم به این نتیجه برسم که تو عشق رو به هیچ وجه بیرونی نمیدونی؟(البته همونطور که مستحظر هستی لازم نیست بگیم که میتونه تحت تاثیر همزمان عوامل بیرونی و درونی باشه.)
راستی اونی هم که آرمین گفت شوخی بود.متوجه روحیه طنزپردازش شدی حتما. به هرحال هیچی حتی اختلاف نظر جلوی دوستی رو نمیگیره.
من نمیدونم منتظر یه عشق آرمانی نشستن چه ارتباطی با آفرینش عشق داره ؟ چرا شعار ؟ اتفاقا کاملا عمکردی و روش مند حرف میزنم .... حداقل تجربه خودم بوده (بخون پست های قبلیمو)
والت دیسنی هم بحث خودشو از عشق داره که هیچکدوم از موارد بحث شده نبوده . اگه خواستی راجع به اونهم بحث میکنیم
بله من عشق رو درونی میبینم و به نظرم خیلی ها که از عشق ورزیدن ناتوانند هنوز نتونستند این نیرو رو درونشون پیدا کنند و درنتیجه بنا به فرمایش شما مثل دخترهای خنگ منتظر بقیه میمونند
میدونم شوخیه . با ادبیات آرمین آشنام
سلام وبتون خیلی قشنگه .درباره سوالتون هم باید بگم که عشق تجدیدپذیر نیست. لطفا به من هم سر بزنید. خوشحال میشم اگه تبادل لینک کنیم اگه مایل بودیدید اطلاع بدید.
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]