ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

ستیزه گر مهربان

انسان سالم شاده ... غم یعنی بیماری

بدون توقع !

انسانهای خودخواه مهر و محبتشون رو با دو روش بهتون نشون میدهند :

یا شمارو اذیت میکنند تا همیشه به یادشون باشید و یا اینکه شمارو یه جوری مدیون میکنند تا برای جبرانش مجبور بشین کاری رو بکنید که اونها میخواهند

ولی انسانهای حقیقی فقط یک روش برای محبت دارند :

برای شما لطفی رو انجام میدهند که بهش نیاز دارید و برای جبرانش هیچ توقعی ازتون ندارند

... ... ...

دوست داشتن ، رابطه کاری نیست که بشه توش معامله کرد

و پذیرفتن این موضوع برای خیلی ها سخته ... میدونم

نظرات 18 + ارسال نظر
یاسین پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.sooryas.blogsky.com

سلام عزیزم.مرسی!کاملا موافقم.اگه آدم طرف رو به خاطر وجودش دوست داشته باشه که دیگه توقع پاسخ دادن به محبت هایی که نشون داده به طرفش رو نباید داشته باشه...
اگه همه اینجوری فکر کنن و نگن من فلان کارو برات کردم تو این کارو بکن برام که دنیا گلستان می شد.

از این گلستان فعلا یه گلش تویی یکیشم من .... یواش یواش زیاد میشه

مرسی از نظرت

آرمین پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:48 ب.ظ http://hobotindesert.blogfa.com/

درسته اما به راه دیگه هست که من اونو خیلی دوست دارم اونم اینکه طرف یه کاری برات میکنه و حتی نمی زاره تو متوجه بشی که برات چه کار مهمی کرده .این خیلی قشنگ تره .

راستش من موافق نیستم چون وقتی طرف نفهمه که براش چیکار کردی حداقل دیگه یاد نمیگیره که کار قشنگ چطوریه

میدونی کار خوب رو باید یاد داد

خنده های اجباری جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:50 ق.ظ http://maed.blogsky.com

حرفت دقیقا درسته ، از بابت لینک هم ممنون ، منم لینکت کردم که مدیون نباشم :دی

ممنون دوست خوبم ....
من بدون توقع لینکتون کردم .... شما لطف دارید

یک زن جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ق.ظ http://radepayeman.blogfa.com

خیلی دوست دارم بدونم خودتون به کدوم گروه تعلق دارید...!
میتونید به کنجکاوی من پایان بدید ؟

بسته به وضعیتم ممکنه در هر دو حالت قرار بگیرم کما اینکه تجربه هردوشو دارم

ولی در اکثر اوقات در دسته آدمهای حقیق ام و اینو از اونجایی میفهمم که نمیذارم کسی برام کاری بکنه حتی به شکل کمکی که نیاز دارم !

کلا از آدمها توقع خاصی ندارم

آرمین جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:01 ب.ظ http://hobotindesert.blogfa.com/

سلام. اما این چیزا رو باید تو رسانه ها و کتاب ها به دیگران یاد داد و اگه به کسی کمکی بکنی و بری بهش بگی طرف خجالت میکشه اما اگه این کارو نکنی اون نمیدونه کی این کارو براش کرده پس سعی می کنه اونم برایه یکی دیگه جبران کنه که یه چرخه ی زیبا به وجود میاد . مهم اینکه طرف وجدان داشته باشه تا جبران کنه چون همه انسان ها کاره خوب رو بلدند اما بعضی وقتا چون براشون فایده نداره یا ضرر داره این کار را رو نمی کنن. مگه نه ؟

آخه همه سختی در باود قضیه است . رسانه و کتاب باور انسان رو نسبت به عواطف کامل نمیکنه فقط جنبه اطلاع رسانی داره

اتفافقا این چیزارو باید بیان کرد و چشم تو چشم نشون داد تا باور بوجود بیاد

اگه کاری فایده ای نداشته باشه و تازه ضرر هم داشته باشه دیگه خوب نیست حتی اگه عشق باشه

مهم اینه که باور کنیم عشق هم فایده داره و هم بدون هیچ ضرری روح انسان رو زیبا و قدرتمند میکنه

سوده جمعه 2 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:49 ب.ظ http://cherknevic.blogsky.com/

خوب میدونی که اون آدمهای حقیقی که گفتی تعدادشون خیلی کمه . تو این دوره و زمونه , آدمها همدیگر به اندازه نیازشون دوست دارن . هر چقدر نیاز و خواسته بزرگتر باشه در ظاهر علاقه هم بیشتره . ولی وقتی نیازش برطرف شد دیگه اسم طرف مقابلشو نمیاره.

این جور آدما احتمالا دور و بر شما زیادند چون آدمهای دور و بر من اکثرا حقیقی هستند و حضورشون همیشه منو امیدوار میکنه به زیبایی های زیندگی

فقط با دیدن یک نمونه آدم منفعت طلب من مجبور میشم این پست هارو بنویسم

اقای میم شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ق.ظ

سلام

یعنی دسته بندی بیشتر از این گسترس پیدا نمیکنه ؟!!!

یه کم محدوده !!

شما حالت های دیگه رو هم اضافه کنید ..... هم به من کمک میکنید و هم به بقیه آدم ها

مرسی از حضورتون

اقای میم شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:14 ب.ظ

ستیزه گر مگه مهربان هم میشه ؟

شما یا سربازی نرفتید یا تو خانواده ایرانی بزرگ نشدید که مهربونی رو با طعم خشونت و ستیزه گری تجربه کنید

بهر حال اگه مشتاق باشید من نشونتون میدم این نوع از مهربونی رو
یا بهتر بگم این نوع از ستیزه گری رو !

اقای میم یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ق.ظ

فکر نکنم به چیزی که توی سربازی تجربه میشه بشه مهربونی رو نسبت داد ........ خانواده های ایرانی هم خیلی متفاوتند ... باز هم ستیزه گری به نظر من نامفهومه

چرا قربان توی سربازی شما رو دوستتون دارند و بهتون سخت میگیرند و آزارتون میدهند تا محکم بشید و به درد بخورید ... و همه اینها از روی علاقه به شما و علاقه به نظام و میهنه

این همه مهربونی رو نمیبینید ؟

اقای میم یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

ادمها در مورد خودشون به شناخت های زیادی ممکنه برسن .. ولی بیان اون از طرف خود فرد نه تنها معمولا جالب نیست .. بلکه میتونه نشان از ضعفی در جای دیگه داشته باشه

اینو بخاطر توضیح گوشه ی وبلاگتون گفتم

حالا شما یه درصد هم احتمال بدید که من درست میگم و شما در اشتباهید

البته برای شما جالب نیست برای خیلی ها هست
اگر هم نشون دهنده ضعف باشه خیلی خوبه چون باعث رشد و تکامل میشه ... من که چیزی رو پنهان نمیکنم

در ضمن شما بلاگ ندارید که باهاتون آشنا شیم ؟
یا همینطوری دوست دارید یواشکی برای همه پیغام بذارید ؟

طاهر یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:14 ب.ظ http://www.skyeylove.blogfa.com

بله درس میگی تبادل لینک؟؟؟؟؟؟

حتما طاهر جان .... اولین نوشته ات که خوب بود

زهرا یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:49 ب.ظ http://jigooletopol22.blogsky.com

قبول ندارم. ادمای خود خواه همه یه شکل نیستن. قرار نیست هرکی خودخواه بود اذیت کننده ی بقیه باشه یا همیشه توقع داشته باشه. این یه بینش غلطه.

حرف منو برعکس گرفتید
هرکی خودخواهه الزاما بقیه رو اذیت نمیکنه بکله هر کی بقیه رو اذیت میکنه خودخواهه

دریای ابی پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:43 ب.ظ

من با اون روش نشون دادن محبت انسانهای خودخواه مخالفم .
اما به نظر من انسان موجودی نیازمنده و اگر او از محبت شارژ شده باشه میتونه به دیگران مخبت کنه اونم فقط به اندازه ای که شارژ شده واگه کسی محبتشو نثار یکی دیگه بکنه و او هم براش جبران نکنه خب طبیعیه که دیگه او شارژ برای محبت نداره تا دفعه بعد بتونه دوباره محبت کنه...
یه جور دیگه بگم:آدم مثل باطری میمونه که هر اندازه شارژ داشته باشه و شارژش کنی میتونه برات کار کنه نه بیشتر.

شارژ باتری یک مفهوم مادیه .... مثل پر بودن کیف پول نمیشه با محبت برخورد کرد

مفاهیمی مثل محبت و شادی و دانش معنویند یعنی با بخشیدنشون به دیگران زیادتر میشند ... دقت کن !

هر چی بخندی دیگران هم خندشون میگییره ولی از خنده تو کم مکیشه .... هرچی علم یاد بقیه بدی علم تو کم نمیشه ولی به علم دیگران اضافه میشه
پس برای مهربون شدن هم باید همون یه ذره محبت رو بدی به دیگران بعد آروم آروم زیاد میشه و همه با محبت کردن به خودت ازت توقع مهربونی دارند

حالا این دفعه امتحان کن

کیوان پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ب.ظ

دوست خوبم ممکنه یه مقدار کمکم کنی
نوشته تون یه مقدار برای من گنگه
یعنی درش مجهول زیاد می بینم . شاید فقط برای من اینجوریه . بهر حال لطفا بهم کمک کن تا بهتر بفهمم .

بدون توقع !
یعنی چی ؟

حتما کیوان جان
فقط این فرصت رو بهم بده تا در بلاگهای بعدی بازش کنم
چون این موضوعات عاطفی با رفتارهای تجاری ما و فرهنگ بده بستون که قرنها جا افتاده همساز نیست برای همین یه کم طول میکشه روشن شه

فرشته ی شیطون جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:12 ق.ظ http://www.sonica.blogfa.com

س لام
مطالبتون آموزنده و زیباست
موفق باشید

مرسی شما لطف دارین

کیوان شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ

( ای کاش اینجوری که من میگم نباشه )
فکر می کنم شما اشتباه کردی
بدون توقع یعنی اینکه هیچی از اون کار به کسی که شما بهش گفتین انسان حقیقی نرسه
و این در حالیه که در طبیعت قاعده ی فردیت همه ی موجودات رو محدود میکنه به اینکه کاری انجام ندن مگر اینکه سود خودشون درش باشه . فقط در شکل این سود تفاوت وجود داره . یعنی یه نفر ممکنه از درون شاد بشه وقتی که به کسی کمک می کنه و یکی ممکنه چیزی رو از طرفش مطالبه کنه

به هر حال هر دوی اینها توقع محسوب میشه . یعنی شخص انجام دهنده ی کار انتظار داشته چیزی ( لذت درونی حاصل از به دیگری کمک کردن و یا هر چیز دیگه ای ) بهش برسه .

این یعنی جمله ی شما اشتباهه .

یه خواهش دیگه هم ازتون داشتم . لطفا اجازه بدید خوب در مورد این پست صحبت کنیم . تا به وضعیتی برسم که بتونم کامل درکش کنم . خواهش می کنم تا پایان صحبت هامون در مورد این پست ، پست تازه ای نگذارید . چون برای من پیچیده میشه توجه به همه شون .

دوست خوبم این وبلاگ منه : http://mypersonalroom.blogfa.com
خوشحال میشم پیشم باشی

موفق باشی

به نظر من ذهنیت شما همچنان بازرگانیه

سود و زیان و منفعت واژگان تجاریه در جالیکه لذت شخصی و رشد کردن و اینها واژگان عاطفی اند

خیلی طبیعیه که با محبت کردن ما به دیگران اونها شاد میشند و از خوشحالی اونها ما هم لذت میبریم ولی این عکس العمل کار خودمونه

منظور من از توقع ، این عکس العمل طبیعی نیست بلکه اون توقع زیادی است که با یک قدم کار برای یه نفر میخواهیم طرف برامون خیلی کارها بکنه
و در اصل دیگران مهم تر از خودمون میشند

تاکید من در بحثم مهم بودن خود آدمه و کمرنگ کردن دیگران

پست جدیدمو قبل از خوندن نظر شما گذاشتم ولی هرجا دوست داشتید میتونیم بحث کنیم

دریای آبی شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:59 ب.ظ http://darddelhayman.blogsky.com

یعنی از نظر شما ظرفیت عاطفی انسان نامحدوده ؟!
من دارم میگم که شما حالتی رو فرض کنید که به انسانی دائم داری محبت میکنی ولی او قدر نشناسه و این محبت رو جبران نمیکنه...خب طبیعیه که وقتی از طرف کسی که بهش محبت کردیم اگه محبت نبینیم دیگه ادم نمیکشه و نمیتونه به او محبت کنه...
این مورد که شما فرمودید که:مفاهیمی مثل محبت و شادی و دانش معنویند یعنی با بخشیدنشون به دیگران زیادتر میشند از دید کلی به قضیه نگاه کردید....
درضمن به نظر من قیاس مفهوم محبت با علم درست نیست چون محبت یک نیاز دو طرفه هست که هر دو به اون نیاز دارند ولی در مورد علم این طور نیست یعنی معلم چون علمش از شاگرد بیشتر است نیازی به علم شاگردش ندارد...این قیاس شما جایی درسته که یک طرف ظرفیت عاطفیش بیشتر باشه.

محبت به نظر من دو طرفه نیست چون اون معامله است که اینطوریه و سود و ضرر توش مهمه .... مادر از بچه ۲ ساله اش محبت میخواهد که اینهمه کثیف کاری ها و بهانه گیری هاشو دوست داره ؟ فکر نکنم

و چند تا سوال

اگه معلم علمش بیشتره برای چی تدریس میکنه ؟ اگه معلم نیاز به بخشش نداره چه نیازی به دیگران داره ؟

شما برای چی فقط به یه نفر محبت میکنید ؟ اونهم وقتی که ظرفیت عاطفی افراد نسبت به شما کمتره ؟

هر کسی همه عشق و محبتشو بریزه پای شما باور کنید شما هم کلافه میشید و فرار رو بر قرار ترجیح میدید

ظرفیت عاطفی انسان یه اندازه ثابت نیست .... قابل رشده و ما میتونیم دیگران رو ارتقا بدیم

دل-زاد کولی یکشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:11 ق.ظ http://Gitan.blogsky.com

و چقدر این خیلی ها روز به روز بیشتر می شوند!
کسی نمیفهمد دوست داشتن فقط محبتی است که نثار می شود بی هیچ چشمداشتی....

همین که منو تو باشیم آروم آروم زیاد میشیم .....

محبت یه شبه از این دیار نرفته که یه شبه برگرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد